یادداشت های شخصی یک طلبه ی دانشجو

حجت الاسلام مسعود مختاری خمینی

یادداشت های شخصی یک طلبه ی دانشجو

حجت الاسلام مسعود مختاری خمینی

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حاج اقا مختاری» ثبت شده است

يكشنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۴، ۰۴:۳۵ ب.ظ

چرا بعد از فتح خرمشهر جنگ را ادامه دادیم ؟

هنوز هم هستند افرادی که فقط میخواهند چیزی گفته باشند هرزگاهی شبهه ای بیان می کنند که چرا ما بعد  از فتح خرمشهر جنگ را ادامه دادیم و این دلیل بر این مدعاست که ایران کشور جنگ طلبی است ؟؟؟

واما


پاسخ :

 خدمت شما سروران عزیز که در پاسخ به این شبهه باید عرض کرد بعد از باز پس گیری خرمشهر در عملیات بیت المقدس و ازادسازی مناطق اشغالی در 3 خرداد سال 61 ما هیچ پیام صلحی دریافت نکردیم که بخواهیم آنرا رد کرده باشیم فقط پیام اتش بس به ما داده شد که این هم یک پیامی بود با سه بُعد :

-اول اینکه این یک آتش بس سوری بود چون از طریق سلاح انفرادی امکان نفوذ وجود داشت هنوز 

-دوم اینکه این صرفا اتش بسی بود برای تجدید قوای صدام که نیروهایش بعد از شکست حصر خرمشهر به شدت تضعیف روحیه شده بودند و بعد از این مدت اتش بس امکان حمله وجود داشت و دلیل بر این مدعا هم اینست که اتش بس واقعی زمانی هست که متوازن باشد یعنی هر دو طرف جنگ یا در قله باشند یا در دامنه و در زمانیکه یکی از طرفین در قله است و یکی در دامنه این اتش بس صرفا به نفع کسی هست که در قله باشد.
سوم-اینکه نوع آتش بس طوری نبود که مقصر مشخص شود و غرامت و خسارت جنگ به طرف بی تقصیر
و لذا حتی بدون در نظر گرفتن آتش بس از مناطق استراتژی ما مثل ارتفاعات قصر شیرین و شهرهای سومار و مهران و از همه مهمتر نفت شهر که بسیار چاه های نفت عمیقی دارد هنوز دست عراقی ها بود که در صورت ادامه ندادن جنگ در موقعیت آنها باقی می ماند و همین کسانی که این شبهه را مطرح میکنند شاکی این موضوع می شدند که چرا سردمداران اون موقع مملکت شهر هارا پس نگرفتند و همون حرفی را می زدنند که الان پشت سر شاهان بی کفایت قاجار زده میشود.
و اما مطلب مهم تر از همه اینه که طبق نظر سنجی مرکز پژوهش های نخست وزیری در سال60 حدود هفتاد درصد مردم موافق ادامه جنگ بودند و این رضایت مردم اون زمان مهمه نه عدم رضایت مردم الان که امار جزیی آن در زیر میاید

در پاسخ به این پرسش که جنگ را تا کجا ادامه باید داد، خروج عراق از خاک ایران با 30.7 درصد و سقوط صدام با 28.5 درصد، بیشترین آرا را کسب کرده است. دیگر گزینه‌ها همچون گرفتن خسارت 12.4 درصد و صلح تنها 2 درصد را به خود اختصاص داده‌اند. در حالی که پاسخ نمی‌دانم، 4 درصد بوده است.
در پاسخ به این پرسش که اگر عراق شرایط ما را نپذیرد، آیا صلاح می‌دانید وارد خاک عراق شویم، بر حسب جنسیت پاسخ مثبت، 70.1 درصد، پاسخ منفی 15.1 درصد و نمی‌دانم 9.2 درصد و بر حسب سن، پاسخ مثبت 76.9، پاسخ منفی 7.7 و نمی‌دانم15.4 درصد است. 
درصد پاسخ‌ها به تناسب مناطق بیستگانه تهران متفاوت است. چنانکه پاسخ کسانی که یکی از بستگان آنها در جبهه بوده است، در مورد ورود به خاک عراق، 3/58 درصد مثبت و 20 درصد منفی و 20 درصد نمی‌دانم می‌باشد."
این نظرسنجی، فارغ از اینکه تا چه میزان می‌تواند از نظر علمی اعتبار داشته باشد، بیانگر بخشی از واقعیت اجتماعی و افکار عمومی نسبت به مسئله جنگ و تصمیم‌گیری در مورد پایان یا ادامه آن و در میان اقشار مختلف با موقعیت‌ها و شرایط متفاوت است که با میانگین 70 درصد با آنچه پس از فتح خرمشهر واقع شد، موافقت خود را بر ادامه جنگ اعلام کرده‌اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۴ ، ۱۶:۳۵
مسعود مختاری
دوشنبه, ۷ دی ۱۳۹۴، ۰۴:۲۸ ب.ظ

به بهانه هفته وحدت سخنی با شیرازی ها


رهبرکبیر انقلاب حضرت امام روح الله خمینی رحمت الله علیه ایام ولادت حضرت محمد صلوات الله علیه و امام صادق علیه السلام را هفته وحدت نامیدند و به ان بهانه مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی تاسیس گردید که حول این محور بزرگ اقداماتی را انجام می دهد که یکی از آنها اینس که همه ساله کنفرانس وحدت اسلامی برگزار می شود و عده زیادی از علمای اهل تسنن و شیعه دور هم جمع می شوندو به بحث و گفتگو در راستای وحدت می پردازند که از این بصیرت و روشن فکری امام امت سالهاست که خیلی مسائل دارد به خوبی حل می شود و یکی از بهترین خروجی های این هفته و این شعار کنار هم جمع شدن شیعه و سنی است که همچون خاری در چشم دشمنان جهان اسلام  است و آن خبیثان درصدد هرچه کمتر شدن این وحدت است. واین وحدتی است که باید در آن اختلافات را کنار گذاشت و فقط بر مبنای اشتراکات حرکت کرد و اخوت و دوستی را ایجاد و استحکام بخشید
و اما...
چندسالیست جریانی تحت عنوان جریان شیرازی ها این شعار و حرف امام امت را به هفته برائت تبدیل کرده است و ادعا می کنند که با اهل تسنن هیچ برادری و کنار هم جمع شدنی ندارند آنها در این هفته شعار برائت سر میدهند و نهم و دهم از فروع دین را بدون هیچ مصلحتی و اقتضائی به صورت اتم اجرا می کنند البته ناگفته نماند که اسنادی هست که این جریان را جریان مورد حمایت انگلیس نشان داده که رهبر معظم انقلاب با اصطلاحی دقیق آنرا تشییع انگلیسی بیان کردند، آنها کسانی هستند که پانزده خرداد زمانی که امام خمینی رحمت الله علیه فرمود امسال جشن نیمه شعبان نداریم گفتند خمینی سیاسی است و ما جشن شعبان را رها نمی کنیم . جریان شیرازی ها جریانیست که با اسلام سیاسی کاری ندارد و وقتی سخن از اسلام عبادی  و فردی به میان میاید گردنشان بلند می شود که مصداق همان آیه شریفه سوره مبارکه بقره هستند که میفرماید (یُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَیکْفُرُونَ بِبَعْضٍ)


جملاتی خطاب به شیرازی ها:

1-اقایان شیرازی الان دیگه یک کودک هم می داند باید در برابر دشمن مشترک با اهل تسنن اتحاد داشته باشیم و وقت کینه جویی و برائت نیست .

2- همچنین رهبر معظم انقلاب هم نسبت به وحدت قیودی دارند این نیست که شما فکر کنید ایشان همه چیز را فراموش کرده و شما فقط داعیه داره شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها هستید که موافقت با تعطیلی روز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و برپایی مجلس روضه ایام شهادت ایشان که با مخالفت برخی از اهل تسنن افراطی روبروست دلیل بر این مدعاست.
3-آیا تا بحال به این فکر کرده اید که با لعن علنی شما و هفته برائت تان چقدر شیعه مظلوم در کشورهای عربی همسایه تحت فشار هستند و با چه سختی زندگی و امرار معاش می کنند طبق اخبار موثق شهادت بزرگ شیعیان مدینه حضرت ایت الله عمری  دلیل بر این مدعاست

4-براستی ایا در مبانی فقه و اصولی شما جهاد با مسلمین اولویت دارد نسبت به جهاد با کفار ؟؟؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۴ ، ۱۶:۲۸
مسعود مختاری
يكشنبه, ۶ دی ۱۳۹۴، ۰۱:۲۷ ب.ظ

پیام تبریک به برادران اهل تسنن



میلاد حضرت محمد صلوات الله علیه و آله و ریس مذهب جعفری امام صادق علیه السلام بر همه مسلمین جهان و برادران اهل تسنن ایران اسلامی مبارک و میمون باد انشالله با اتحاد و برادری هم، شاهد نابودی کفر و ظلم نظیر وهابیت و بهایت و همچنین یهودیت خبیث در جهان اسلام باشیم و بتوانیم حکومتی برای فرمانروایی مهدی موعود ارواحنا فدا فراهم سازیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۴ ، ۱۳:۲۷
مسعود مختاری
يكشنبه, ۶ دی ۱۳۹۴، ۰۱:۲۰ ب.ظ

عید مسلمین

AWT IMAGE

 میلاد نور مبارک ولادت حضرت پیامبر اکرم (ص) و ولادت حضرت امام جعفر صادق(ع)

را برتمام مسلمین جهان تبریک عرض می نمائیم

ماه فرو ماند از جمال محمد         

                              سرو نباشد به اعتدال محمد

قدر فلک را کمال و منزلتی نیست

                                                                      در نظر قدر با کمال محمد

میلاد مسعود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله – اول عام الفیل / ۱۷ ربیع الاول

 آخرین پیامبر الهی در 17 ربیع الاوّل از پدری به نام "عبدالله بن عبدالمطلب" و مادری به نام " آمنه بنت وهب" دیده به جهان گشود و با انوار رخسار و جمال منوّرش، جهان تیره و تاریک، به ویژه عربستان را روشن گردانید. پدرش عبدالله بن عبدالمطلب، پیش از تولد فرزندش محمد(ص)، در حالی که همسرش آمنه، به چنین فرزندی، حامله بود، به همراه سایر بازرگانان قریش، جهت سفر تجاری عازم شام گردید و در بازگشت از شام، در یثرب(مدینه منوّره) بیمار شد و در همان جا درگذشت و توفیق دیدار نوزاد خویش را نیافت. وفات عبدالله، دو ماه و به روایتی هفت ماه پیش از تولد فرزندش حضرت محمد(ص) بود. امّا آمنه، مادر گرامی رسول خدا(ص)، که به تقوا، عفت و پاکیزگی در میان بانوان قریش معروف بود، پس از تولد نور دیده‏اش حضرت محمد(ص)، چندان در این دنیای فانی زندگی نکرد. وی، دو سال و چهار ماه و به روایتی شش سال، پس از میلاد رسول خدا(ص)، در بازگشت از یثرب، در مکانی به نام "ابوا" بدرود حیات گفت و در همان مکان مدفون شد. رسول خدا(ص) پس از تولد، در کفالت جدش عبدالمطلب، بزرگ و سید قریش مکه، قرار گرفت. عبدالمطلب جهت شیر دادن نور دیده‏اش محمد(ص)، در آغاز وی را به "ثویبه"، آزاد شده ابولهب سپرد ولی پس از مدتی وی را به "حلیمه دختر عبدالله بن حارث سعدیه" واگذار کرد. حلیمه، در ظاهر اگر چه دایه وی بود، ولی در حقیقت به مدت پنج سال از او مراقبت و مادری کرد. پیامبر اسلام(ص) از دوران کودکی دارای دو نام بود. یکی "محمّد" که جد بزرگوارش عبدالمطلب، برای وی برگزید و دیگری "احمد" که مادر ارجمندش آمنه، آن را انتخاب کرده بود. از امام صادق)ع( روایت شد که ابلیس، پس از رانده شدن از رحمت الهی، می‏توانست به هفت آسمان رفت و آمد کند و خبرهای آسمانی را گوش دهد، تا این که حضرت عیسی (ع) دیده به جهان گشود، از آن پس، ابلیس از سه آسمان فوقانی ممنوع شد و تنها در چهار آسمان پایین‏تر، رفت و آمد می‏کرد. ولی چون حضرت محمد(ص) به دنیا آمد، ابلیس از تمام آسمان‏ها رانده شد و رفت و آمدش ممنوع گردید و غیر از او، تمامی شیاطین نیز با تیرهای شهاب از آسمان رانده شدند. هم چنین روایت شده است که هنگام ولادت فرخنده حضرت محمد(ص)، ایوان کسری شکاف برداشت و چند کنگره آن فرو ریخت و آتش آتشکده بزرگ فارس خاموش شد؛ دریاچه ساوه خشک گردید؛ بت‏های مکه سرنگون شدند؛ نوری از وجود آن حضرت به سوی آسمان بلند شد که شعاع آن فرسنگ‏ها را روشن کرد؛ انوشیروان، پادشاه ساسانی ایران و مؤبدان بزرگ دربار وی، خواب‏های وحشتناکی دیدند؛ پس از استقرار در زمین، گفت: اَللّهُ أکْبَرُ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ کَثیراً، سُبْحانَ اللّهِ بُکْرَهً وَ أصیلاً. گفتنی است که تاریخ نگاران و سیره نویسان شیعه و اهل سنت، با این که در سال و ماه تولد آن حضرت، اتفاق نظر داشته و می‏گویند که آن حضرت در اوّل عام الفیل، برابر با سال 570 میلادی و در ماه ربیع الاوّل دیده به جهان گشود، ولی درباره روز تولد وی، اختلاف نظر دارند. شیعیان، معتقدند که رسول خدا(ص) در روز جمعه، مصادف با 17 ربیع الاوّل، به دنیا آمد و اهل سنت می‏گویند که تولد وی، روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاوّل بوده است.اما از این که سال تولد پیامبر(ص) را "عام الفیل" می‏نامند، بدین جهت است که دو ماه و هفده روز پیش از تولد پیامبر)ص، یعنی در نخستین روز محرم سال 570 میلادی، فیل سواران "ابرهه" به مکه هجوم آورده و قصد نابودی کعبه و مسجدالحرام را نمودند ولی با معجزه شگفت الهی سرکوب شدند.

AWT IMAGE

 17 ربیع الاول - زادروز فرخنده امام جعفر صادق (ع) - سال 83 هجری قمری

 امام جعفر صادق (ع) در روز جمعه، به هنگام طلوع فجر و به روایتی در روز دوشنبه، هفدهم ربیع‏الاوّل سال 83 قمری دیده به جهان گشود و عالم انسانی را با انوار طیّبه خویش تابناک نمود. پدرش امام محمد باقر)ع ( وی را به نام عموی نیاکانش جعفر طیّار(ع)، "جعفر" نام نهاد. حضرت جعفر بن محمد(ع) دارای یک کنیه معروف به نام "ابوعبدالله" و دو کنیه غیر معروف به نام‏های " ابواسماعیل" و " ابوموسی" بود. هم چنین، دارای القابی چند بود که معروف‏ترین آن‏ها عبارت است از: صادق، صابر، طاهر و فاضل.

 شیعیان و محبّان اهل بیت(ع)وی را به " صادق آل محمد(ص) " می‏شناسند. زیرا آن حضرت، هرگز سخنی جز راست و درست، چیزی نفرمود. پدر ارجمندش ،امام محمد باقر (ع) است که نَسَب وی با دو واسطه به امیر مؤمنان حضرت علی (ع) و با سه واسطه به پیامبر اکرم (ص) منتهی می‏گردد.

مادر گرامی امام جعفر صادق (ع)، فاطمه، معروف به " اُمّ فروه" از زنان نیکو سرشت، نیکوکار و نیکورفتار عصر خویش بود. این بانوی باتقوا و متدّین، از جهت فضیلت و منقبت، سرآمد زنان روزگار خود به شمار می‏آمد و امام صادق(ع) در شأن و مقام وی فرمود: مادرم از زنانی بود که ایمان داشت، تقوا پیشه کرده و نیکوکاری می‏نمود و خدا، نیکوکاران را دوست دارد.

امام جعفر صادق (ع) به مدت دوازده سال، حیات با برکت جدّ گرامی‏اش امام زین العابدین (ع) را درک کرد و از مکتب تربیتی و علمی وی بهره وافر یافت. هم چنین، آن حضرت به مدت 32 سال از وجود شریف پدرش امام محمد باقر (ع) برخوردار بود و در تمام رویدادهای مهم در کنار پدر ارجمندش قرار داشت. مدت امامت امام جعفر صادق(ع)، 33 سال و ده ماه (از ذی حجه سال 114 تا 25 شوال سال 148 قمری) بود و در ایّام زندگی با برکت خویش با خلافت غاصبانه چند تن از خلفای اموی و دو تن از خلفای عباسی به شرح ذیل معاصر بود:

1- عبدالملک بن مروان (65 – 86 ق )

 2- ولید بن عبدالملک (86 - 96 ق )

 3- سلیمان بن عبدالملک (96 – 99)

4- عمر بن عبدالعزیز (99 - 101 ق )

5- یزید بن عبدالملک (101 - 105 ق)

 6- هشام بن عبدالملک (105 - 125 ق )

 7- ولید بن یزید (125 - 126 ق )

 8- یزید بن ولید (126 - 126 ق )

 9- مروان بن محمد (126 - 132 ق ) 10

- ابوالعباس سفاح (132 - 136 ق )

11- منصور دوانقی (136 - 158 ق )

گفتنی است که نُه نفر اوّل از طایفه بنی امیه و دو نفر آخر از خاندان بنی عباس بودند و آن حضرت از هر دو طایفه، سختی‏ها و بی‏مهری‏های فراوانی دید؛ اما چون آن امام بزرگوار در انتهای دوران خلافت ستم کارانه امویان و در آغاز خلافت فریب‏کارانه عباسیان می‏زیست، فرصت مناسبی به دست آورد تا در زمان انتقال خلافت از یک طایفه غاصب، به طایفه غاصب دیگر و سرگرم شدن آنان به یکدیگر، مکتب اهل بیت (ع) را به مسلمانان بشناساند و زمینه ترویج و تبلیغ این مکتب را مهیّا سازد و از این راه، بیشترین بهره را نصیب اسلام و مسلمانان نماید.

آن حضرت با تشکیل حوزه علمیه و تعلیم شاگردانی مبرز، چون هشام، زراره و محمد بن مسلم، تحول شگرفی در جهان اسلام و مذهب شیعه پدید آورد و جهانیان را با اسلام ناب محمدی (ص) و مکتب حیات بخش اهل بیت (ع) آشنا ساخت. به همین جهت، وی را پایه گذار مذهب "امامیه" دانسته و شعیان امامی اثناعشری را " شیعه جعفری" می‏گویند. سرانجام این امام همام، در 65 سالگی به وسیله زهری که منصور دوانقی، به واسطه عوامل و مزدوران خود در مدینه، به آن حضرت خورانید، مسموم شد و به خاطر شدت زهر، به شهادت رسید. تاریخ شهادت وی، 25 شوال سال 148 قمری می‏باشد. امام موسی کاظم (ع) به همراه سایر فرزندان امام جعفر صادق (ع)، بدن مطهر پدر را پس از غسل، کفن و نماز، در جوار قبر پدر و جدش و عموی پدرش در قبرستان بقیع به خاک سپردند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۴ ، ۱۳:۲۰
مسعود مختاری
چهارشنبه, ۲ دی ۱۳۹۴، ۰۸:۰۹ ب.ظ

نامه ای به شیخ ابراهیم زکزاکی




شیخ ابراهیم زکزاکی ای شیخ شیعه ما و برادران شیعه من در زاریا

درود و رحمت واسعه خداوند برشما و بر شهدا فاجعه زاریا

چقدر روضه تان شبیه سیدالشهداست در محرم امسال چطور عزاداری کرده ای که اینقدر به مولایمان نزدیک شدید اسارت اهلبیت تان مارا به روضه غروب عاشورا برد و  وقتی عکس های جنابتان را دیدم که محاسن مبارکتان به خون سر آغشته شده بود بی اختیار یاد مصیبت مولایمان حسین علیه السلام افتادم که توسط اجداد همین حیوان صفتانی که با شما چنین کردند محاسنش به خونش خضاب شد،
ای شیخ ابراهیم عزیز امیدوارم که دختر شما این عکستان را ندیده باشد زیرا تو عالم دختری سه ساله همچین تصویری از پدرش دید و هنوزم که هنوزاست دارند برای چنین لحظه ی لطمه ها میزنند و گریبان ها چاک می دهند
شیخ ابراهیم، برادر بزرگتر ما، شنیدم به شماها در نیجریه خمینیون می گفتند اما با شنیدن این جمله سرم را بالا نگرفتم بلکه از شرم سرم  پایین گرفته شد می دانید چرا؟ زیرا تا به امروز اصلا نمیدانستیم که شما هم هستید اصلا نمی دانستیم که حسینیه بقیه الله در نیجریه هم هست شیخ ابراهیم زکزاکی هم هست که سه پسرش در روز قدس سال گذشته شهید شدند، اری شیخ ما اینها را نمی دانستیم و این غفلت مابود که شما تنها ماندید تا استکبار به خودش جرات دهد به شما جسارت کند اگر من به همراه دیگر برادران ایرانی تان شما را تنها نمی گذاشتیم مطمئنا اینطور نمی شد اگر کمی و فقط کمی از خوی خمینی عزیز را به ارث برده بودیم و غیرت دینی داشتیم الان این چندهزار برادرانم زنده بودند.

ما سرمان گرم بود شیخ!!! گرمه اضافه کاری برای دراوردن مخارج شب یلدا، ما مشغول لایک و پست و هشتگ تو تلگرام بودیم و شما را ندیدیم، سختی های شما را نکشیدیم !!!
راستش شیخ ما اینجا زندگیمون خوبست اهل سازش هم که شدیم دیگه نمیشه بخاطر شما زیاد با امریکا کل کل کنیم اخه به گفته ریس جمهور چرخ زندگی مردم اولویت داره بر اعتقادات و ارزش هامون.
شیخ ابراهیم و برادرن شیعه مارا حلال کنید اما دیگر اتفاقی نظیر اتفاق زاریا نخواهد افتاد ما به همه شیعیان یمن و شامات و پاکستان و افغانستان و بقیه کشورها قول میدهیم دیگر شمارا تنها نگذاریم و اگر دست اجانب به ناموس شما بلند شد دستشان را قلم می کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۴ ، ۲۰:۰۹
مسعود مختاری
جمعه, ۲۷ آذر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۱ ب.ظ

وحدت بین حوزه و دانشگاه

 

مقدمه

داستان وحدت حوزه و دانشگاه یکی از پروندهای بسته نشده انقلاب اسلامی هست که هنوز بعد از گذشت 37 سال این آرزوی قدیمی امام و رهبری محقق نشده است .


انواع نگاه به وحدت حوزه و دانشگاه
د ر رابطه با وحدت حوزه و دانشگاه دو نگاه میتوان به این اتفاق داشت یک نگاه سطحی ویک نگاه عمیق و با تامل.

نگاه سطحی -  که بدترین نگاهی است که میتوان به این اتفاق داشت که حقیقتا ظلم و جفایی در حق این دو نهاد علمی جامعه است همین نگاهیست که متاسفانه هنوز در جلسات متحد کردن حوزه و دانشگاه جاریست یعنی وقتی اسم وحدت حوزه و دانشگاه میاید عده ای شروع به گرفتن همایش ها و نشست هایی می کنند که به جز سالگرد شهید دکتر مفتح بودن و قرائت حمد فاتحه ای برای ایشان هیچ خروجی و دستاوردی حاصل نمی شود. واینکه گاهی وضع بدتر از این هم می شود که سخنران همایش با نگاه حق به جانب و با تعصب از نهادی که خودش درآنجا درس خوانده شروع به تخریب نهاد مقابل می کند که این باعث کینه توزی و لجاجت بیشتر بین محصلین این دو نهاد علمی کشور می شود. از کار های اشتباه دیگر در راستای متحد کردن این دو بازوی کارامد جامعه این بود که فکر کردند اگر در دانشگاه مسجد بزنند و دعای کمیل شبهای جمعه را برقرار کنند دانشگاه با حوزه ارتباط برقرار می کند یا اینکه از روحانیون برای تدریس دروس معارف و اندیشه اسلامی دعوت کردند که دلیل بر این مدعا همینست که الان می بینیم بعد از گذشت این همه سال هنوز دانشجو و طلبه از هم تصوری را دارند که دشمنان وصف کرده اند و هنوز چهره واقعی همدیگر و برادریشان را به هم نشان نداده اند .

نگاه دوم – وحدت بین حوزه و دانشگاه را باید عمیق نگریست که اگر قرار باشد حق مطلب ادا شود و حوزه و دانشگاه متحد شوند و در کنار هم به قله های رفیع علمی برسند ، از این نگاه عمیق به وحدت حوزه و دانشگاه ست.
اهمیت متحد شدن حوزه و دانشگاه از دیدگاه رهبر کبیر انقلاب
اگر قدری تامل کنیم به سخنان حضرت امام خمینی در 22 بهمن 57 در مدرسه رفاه یعنی دقیقا ده روز پس از ورود ایشان به کشور، حضرت امام پیروزی بزرگترین پیروزی را وحدت بین دو نهاد و بازوی کشور یعنی حوزه و دانشگاه می داند و یکی از برکات انقلاب اسلامی را این میدانند که در آن زمان به واسطه انقلاب طلبه و دانشجو باهم متحد شدند و چهره های واقعی و اصیل برادری را به هم نشان دادند. و باید دقت داشت که قبل از این انقلاب و همین صحبت امام راحل به واسطه موش دوانی های حکومت شاه باعث شده بود حوزه و دانشگاه از هم تصویری داشته باشند که انگار طرف مقابلشان را بی ارزش و بیکاره میدیدند
اینکه دانشجو و طلبه نسبت به هم  بی اعتماد باشند و همدیگر را متهم به تنبلی، بیکاری و بی خاصیتی کنند نه تنها مشکل جامعه حل می شود بلکه درست همان چیزی است که استکبار و دشمنان دنبال آن بوده و هستند که این دو قشری که ازشون کار میاید را نسبت به هم بدبین کنند . و حتی در مورد ریشه های علمی و محتوایی هم نباید یکدیگر را زیر سوال ببرند حضرت امام خمینی رحمت الله یکی از گلایه  های شان نبودن وحدت بین حوزه و دانشگاه بود و دائم این را متذکر می شدند که این تفرقه و باهم نبودن خاستگاه کسانیست که از استقلال همه جانبه این کشور هراس دارند. امروز بحمد الله در دانشگاه ما تخصص است و در حوزه ی علمیه تعهد که اگر این دو عنصر تعهد و تخصص باهم آمیخته شوند می توان به دستیابی به یک نظام اسلامی مستقل و نزدیک شدن به تمدن نوین  اسلامی امیدوار بود.

راه کارهای وحدت بین حوزه و دانشگاه

متحد شدن حوزه و دانشگاه نیاز به تعامل و وحدت در دو سطح مدیران عالی این دو نهاد و مدیران عملیاتی دو نهاد دارد. یعنی ابتدا باید بزرگان و صاحبنظران حوزه و دانشگاه در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و همچنین مراجع عظام تقلید با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت علوم و همچنین هیات علمی دانشگاه ها در کنار هم بنشینند و مسائل را بررسی کنند تا در بدنه ی این دو نهاد هم شاهد چنین اتفاقی باشیم.
به عنوان مثال در موضوع پیش پا افتاده مبتلا به موسیقی، هنوز کسی به طور دقیق نمی داند باید موسیقی استماع کرد یا نه ؟ چون  ما به یک چارچوب دقیق و مشخص نرسیدیم باید اساتید و بزرگان رشته های موسیقی، روانشناسی، مغزواعصاب، جامعه شناسی بیایند و با مراجع و علمای صاحبنظر در موسیقی بشینند. وقتی دو طرف چارچوب ها و خط قرمز ها شون را مشخص کنند به یک اشتراکاتی خواهند رسید و با جکش کاری و تطبیق اشتراکات با شرع و موسیقی اصیل میتوان در یک چارچوب خاصی به یک موسیقی رسید که نه از لحاظ شرعی مشکل داشته باشد و نه از لحاظ ساز های آوازی خارج و فالش باشد و اینکه حداقل مشخص شود تا چه مقدار اسلام اجازه داده است وارد حوزه ی موسیقی شد و فعالیت کرد.
و حتی در حوزه های دیگر مثل اقتصاد و معماری، رسانه باید چنین اتفاقاتی در وحدت بین حوزه و دانشگاه بیافتد که مرز ورود به این حوزه ها چقدر است تا چه اندازه اسلامی هست. در معماری اسلامی خطوط قرمزی برای ما مشخص شده است اینکه اهل منزل باید طلوع و غروب خورشید را ببینند با طراحی دو پنجره به سمت شرق و غرب محقق می شود و اینکه فلسفه سفارش ساخت سرویس های بهداشتی حمام وتوالت در بیرون از ساختمان نشیمن در چیست اینها باید در رشته های معماری و نقشه کشی  وعمران دانشگاه ما حل شود و مهندسی که خروجی این رشته ها است بداند برای کسی که دینش اسلام هست قراراست ساختمان بسازد نه اینکه الان در تهران بعضی آپارتمان ها حتی توالت شان هم روبه قبله ساخته شده.

در بحث اقتصاد متاسفانه الان ادعای ما که اسلام دین کاملی است در حال زیر سوال رفتن است چراکه در بین مردم به خوبی دیده می شود که می گویند اگر اقتصاد اسلامی داریم پس چرا در حکومت اسلامی جاری نمی شود و بدتر از این در کتب درسی دانشگاهی ما الان محتوایی تدریس می شود که خلاصه شده اقتصاد غرب است که همین اقتصاد غرب در کشورهای اروپایی به بحران رسیده و آنها را به چالش برده است.
راه کار دیگر در راستای متحد شدن حوزه و دانشگاه اینست که حوزه از تخصص دانشگاه و همچنین دانشجو از تعهد حوزه مقدمه ای داشته باشد وقتی منابع علمی دانشگاه ما ریشه اش به فقه و اصول حوزه برگشت آنوقت با یک دانشگاه پویا و کارامدی مواجه خواهیم شد که فارغ التحصیل آن قبول نمی کند که در جایی مشغول به کار شود که غیر از رشته تحصیلی اش است . و طرف دوم جریان یعنی حوزه ما وقتی تخصص دانشگاه را بلد باشد و بتواند مقتضیات زمان هم در بیاورد وقتی طلبه حوزه به درجه اجتهاد رسید مجتهدی می شود که بخوبی و با شجاعت تمام در رابطه ی با مسائل روز حکم شرعی صادر می کند و فتوا می دهد مسئله ای که الان در حوزه ی ما و متاسفانه در علمای ما به ندرت دیده می شود که در خصوص فقه مضاف فتوا و حکمی داده باشند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۴ ، ۱۲:۵۱
مسعود مختاری
شنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۴، ۰۴:۰۹ ب.ظ

تحلیل نامه دوم امام به جوانان اروپا


                                                                           

                                                   



نامه دوم امام خامنه ای به جوانان کشورهای غربی

بار دیگر آقاجانمان دست به قلم زد و برای جوانان اروپا نوشت، نوشتنی که اینبار دقیق تر به بیان مسائل و علت اسلام هراسی را بیان میکنند.
دقیقا موقعی که تکفیری های به ظاهر مسلمان برای ایجاد موج گسترده اسلام هراسی به پاریس حمله کردند و رعب و وحشتی در دل مردم انداختند حضرت آقا دست به قلم شدند و برایشان نوشتند که فکر نکنید این اسلام است و اما اگر به خاطر این حملات شما روزهاست که از خانه هایتان بیرون نمی آیید ..............
ذهن هوشیار رهبر انقلاب اینجا مخاطب خودرا به سمت مظلومین این سال ها و مستضعفین عالم می برد که حالا جوان مرفحی که چند روزیست زندگانی اش به خطر افتاده خوب می تواند کودک و نوجوانی را درک کند که خانوادش جلو چشمش کشته می شوند یا اینکه به خانه انها ریخته و همه را مورد ضرب و شتم قرار می دهند شاید جوان اروپایی که الان استرس و دلهره ترس از داعش تمام برنامه اش را به هم ریخته و زندگی اش را مختل کرده حس انسانی اش برانگیخته شود و نسبت به دولتمردان غربی تامل و تعمق کند.

در ادامه مقام رهبری ناقضین حقوق بشر در طول تاریخ را رسوا می کند و با دادن کدهایی منطق بی منطق انها را زیر سوال می برد.
اما پدر دلسوز جوامع بشری چقدر صمیمانه سخن می کند که من امید دارم شما با بررسی ریشه های خشونت در این وقایع آینده را تغییر دهید و در پی حقیقت باشید مخصوصا حقیقت اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه.

رهبرجهان تشییع در این خطابه دوم به جوانان اروپا به سراغ یکی از اصلی ترین اختلافات تمدن نوین اسلامی و تمدن غربی می رود و دم ازسبک زندگی که از اصلی ترین دغدغه های ایشان هم هست میزند به صورت پنهان تمام وحشی گری ها و حق دیگران را پایمال کردن را ناشی از سبک زندگی غلطی میداند که در اروپا حاکم است و این را امری طبیعی می داند که هر کسی در این سیستم تربیت شد اینطور مثل داعش می شود.
و اما درباره فرهنگ و ارتباط بین جوامع این را انکار نمی کنند و اتفاقا ارتباطات فرهنگی را با شرط رعایت احترام  به جامعه پذیرا را نوعی پیشرفت و غنا میدانند. و مانع شدن هر تبادل فرهنگی را غیر از این را حق حکومت ایران و هر حکومت دیگری را می دانند.
و در آخر جوانان بیدار را به آغوش اسلام می خوانند و از آنها میخواهد که با مطالعه و بنای اولیه خوب و بیدار و چشمانی باز از حقایق به سمت اسلام بیایید و در نتیجه خواهید دید که چه تحولی در جوامع رو به سقوط بشری پیش خواهد آمد و اسلام همیشه برای شما اغوشی مهربان باز کرده  و خواهد کرد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۴ ، ۱۶:۰۹
مسعود مختاری