یادداشت های شخصی یک طلبه ی دانشجو

حجت الاسلام مسعود مختاری خمینی

یادداشت های شخصی یک طلبه ی دانشجو

حجت الاسلام مسعود مختاری خمینی

۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حجت الاسلام مسعود مختاری» ثبت شده است

پنجشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۴، ۰۴:۱۸ ب.ظ

مسافر جامانده از حرم - شعر از نویسنده

اتل متل یه قصه

یه قصه پر غصه

ی هیئت و سه مداح

همشهریه روح الله

همیشه گرمه بساطشون

روضه و چای و نباتشون

جمع میشن  همه به دور هم

گرم میشن بازم به ذکر ودم
حسین ز تهران میومد
حمید از اراک میومد
یکی ساوه یکی هم قم
هیچ وقت نشد کسی گم
مهردادو؛ علیرضا وسعید
محمدم نبودنش بود بعید

داداش ابولفضل شکری
همون که چای میذاشت فوری
با علی نور محمد
رزقشون بود با احمد
خلاصه
پنجشنبه میشد و پیامک
شب یادت نره پاتک
پاتک به قلبا میزدیم
با روضه ضجه میزدیم
تا که دلا خدایی شه
یکمی کربلایی شه

یکمی رنگ و بو گیریم
تابا شهادت بمیریم
شهادت تو راهش
همه میشیم فدایش
محرما هم؛ که اصلن
کاره بچه ها بود احسن
تزیین و بیرق و علم
نوحه و سینه و دو دم
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است

اما
محرمی که گذشت
شب اکبرش برنگشت
یه دمه اولی بود
میخوندیمش عالی بود
زائر کوی حسین گشته دلو جان ما
بسته به موی حسین حال پریشان ما
یه شب تو این ذکر و دم
تو ی شب محرم
اشک رو چشا جاری شد
مجلس ما حالی شد
****

*****

سرها که به هوا شد
حاجات ما روا شد
کاروانی راه افتاد
با همهه و فریاد
داریم میریم کربلا
اربعین و پیش اقا
هرکی که میخواد بیا
ما جاداریم چهل تا
همه باهم نوشتند
که راهی بهشت شند
رفتن همه ی کفترا
موندش کلاغ روسیاه
دلش شکسته و حزین
کارش فقط گریه همین
رفتن و اربعین و اونجا بودن
رفتن و دلاشونو جلا دادن
راستی یادم رفت که بگم
این هیئته مخلص و گرم
بهش میگن محبان
آنها مطیع اقان
توخمین ، شهر افتاب
اینان بچه های انقلاب
حاج اقامسعود منبریشون
هی داد میزد به سرشون
مواظب باشید بدون رو دربایسی
وگرنه میشیم شییعه انگلیسی
البته اسم اصلیش
محبان الزهراست
یه دستشون به بی بی
یه دستشون به مولاست
شاعر مسعود مختاری






 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۴ ، ۱۶:۱۸
مسعود مختاری

فرمایشات علامه جوادی در مورد اسلامی کردن سینما 


آیت‌الله جوادی آملی در فرمایشات خود با تقسیم هنر به هنر نازل و متنزل می گویند: هنر نازل بیش از محدوده خیال را تعریف نمی‌کند، لذت زودگذری دارد یا تأثیر زودگذری دارد اما هنر متنزّل از جای بلند آمده، دست آدم را می‌گیرد بلند می‌کند و به بالا می‌برد. فرق هنر نازل و هنر متنزّل همان فرقی است که برای مثال بین اشعار منوچهری دامغانی و اشعار مرحوم حافظ است.ما یک شعر نازل داریم یعنی از همین‌جا برخاسته و یک شعر متنزّل داریم که از جای بلند آمده پایین, این هنر یک معنای عقلی را خوب فهمیده بعد این را پایین آورده در محدوده متخیّله از متخیّله داده به خیال از آ‌نجا داده به حس شده یک غزل چون از بالا آمده واین مثل یک طناب آویخته است به انسان می‌گوید این طناب را بگیر و برو بالا این انسان و جامعه را عاقل می‌کند.

وی با توصیه به هنرمندان در تولید هنر متنزل گفت: هنر آن است که متنزّل باشد از جای دیگر بیاید نه از حس به خیال و از خیال به حس نظیر بعضی از این فیلم ها که پیامی ندارد.

راهکار اسلامی شدن سینماو دیگر هنرها:
برای اینکه سینماهای ما, هنرهای ما، اسلامی بشود یک باسواد درس‌خوانده کامل می‌خواهد یا آدم خودش داشته باشد یا از یک دانشمند یاد بگیرد بعد ازاینکه این را یاد گرفت در عاقله خودش بپروراند بعد بدهد به متخیّله بعد خروجی‌اش می‌شود هنر دینی.

یادداشت نویسنده:
هنر و کارهای هنری خروجی اش همان تفکری است که هنرمندش دارد پس اگر هنرمند تفکر ارزشی داشت هنرش ارزشی می شود اما اگر هنرمند تفکری مادی، جنسی، وغیر ارزشی داشت هنرش میشود محصولی که الان به وفور در جامعه اسلامی ایران وجود دارد که ملموس تر آن در حوزه ی سینما بیشتر دیده می شود وقتی در یک فیلم به حتی یکی از فضائل اخلاقی پرداخته شود آنوقت میشود فیلم ارزشی و آن سینما میشود سینمای اسلامی هرچند گاهی اوقات برای نشان دادن یک فضیله اخلاقی جایی دیگر را خراب میکنند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۴ ، ۱۳:۴۸
مسعود مختاری
سه شنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۴، ۰۴:۲۸ ب.ظ

قبح شکنی از طریق پیامک عمومی

دوست داری رنگ موهای همسرت چه رنگی باشه ؟

دوست داری در مقابل همسرت چه اندامی داشته باشی ؟

حوصلت سر رفته ؟ میای باهم بازی کنیم ؟
ماشین تو می خوای بفروشی ؟
راه های جلب توجه را بلدی ؟

قبح شکنی در اطلاعیه های اماکن عمومی و کوچه و خیابون های شهر کم بود حالا دیگر باید شاهد قبح شکنی های شرکت ارتباطات سیار باشیم .
این روزها اگر نگاهی به حجم پیامک های شرکت مخابرات که برای هر شهروندی اعم از کوچک و بزرگ و دختر و پسر می آید بیاندازیم بعد از خواندن چند پیامک به طور طبیعی شرمنده می شویم که همچنین پیامکی در سیستم مخابرات و شرکت ارتباطات سیار برای شهروندان ارسال می شود.
در این روزها که تمدن غربی حسابی در میان خانواده ها و افراد جای خودش را باز کرده است و دیگر از هیچ چیزی کم نذاشته ، به نظر می اید وسایل تبیغاتی به طور متنوع و فراگیر و به اندازه یی که هرکسی متوجه بشود در جامعه ما وجود دارد حال آنکه چه ضرورتی دارد که شرکت ارتباطات سیار و مخصوصا همراه اول اینقدر وقیحانه اقدام به ارسال پیامک هایی می کنند که بدون در نظر گرفتن نوع و جنس افراد و هیچ نظارتی برای عموم جامعه فرستاده می شود سوال بی پاسخی است.

رنگ موی افراد ،اندام انسان، جز مسائل خصوصی هر شخصی هست و حال انکه همچین پیامک هایی برای شهروندان بدون هیچ فیلتری ارسال می شود به جز قبح شکنی دستاوردی ندارد.


واریز حقوق ماه قبل 000/000/70....!!!!!
شغل پر درامد می خواهید !!!!!

وام مسکن 70 میلیونی !!!!!
همه به خوبی واقف بر این موضوع هستند که امار بیکاری اعم از تحصیلکرده و کم سواد در این روزهای جامعه ما در حال افزایش و معمولا از میان هر سه خانواده یک خانواده با فرد بیکاری دست و پنجه نرم می کند که خود این موضوع محتمل فشار های روحی روانی است که گاهی موجب ناهنجاری هایی می شود  حالا در این گیروداد پیامکی با یک شماره عمومی بروی گوشی ظاهر می شود که واریز مبلغ 000/000/70 بابت حقوق ماه قبل یااینکه وام مسکن 70 میلیونی چقدر می تواند افسردگی ناشی از بیکاری را در دل جوان بیکاری که این پیامک در صفحه نمایش تلفن همراهش ظاهر شده را تشدید کند. بهتر است پیش از به فکر درامد و سود جویی کمی تفکر در طرح ها و عملیات ها  شود تا اینگونه براحتی با احساسات یک جوان بازی نشود، حتی زمانیکه پیامکی ارسال می شد که شما توانستید فعلا یه چرخ ماشین 206 را ببرید این میتوانست تمسخر یک جوانی باشدکه بلاخره خرید ماشین لوکس از ارزوهایش هست که متاسفانه بدون هیچ نظارتی روز به روز شاهد ارسال از این دست پیامک ها در بین عموم جامعه هستیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۴ ، ۱۶:۲۸
مسعود مختاری
سه شنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۴، ۰۲:۵۶ ب.ظ

آفت بدون سم

تغییر کاربری اراضی کشاورزی


در دوران سازندگی بود که تمام مسئولین ما افتخارشان این بود که توانستن فرهنگ ما را رو به مدرنیته شدن عوض کنند آن زمان گوشی تلفن همراه خریدن کلاس داشت همچنین مبل و ماشین مدل بالا و خلاصه لوکس شدن خیلی رو به پیشرفت بود این جریان لوکس پوشی و لوکس زندگی کردن تا آنجا پیشرفت که در تمام تلویزیون و سینما ذکر وخیرش بود یعنی به هر برنامه تلویزیونی پخش صداو سیما نگاه میکردیم مسائل مدرنیته شدن تبلیغ می شد و فیلم های سینمایی هم همینطور، دوربین فیلمبرداری کارگردانان از میدان ولیعصر پایین تر نیامد گویا تمام کشور را در شهر تهران و تمام  شهر تهران را از میدان ولیعصر تا میدان تجریش می دانستند.سکانس هایی که فیلم برداری می شد در خانه های ویلایی بالاشهر بود در خانه هایی چندصد متری که خیلی ها هنوز از نزدیک آنها را ندیده بودند و معمولا شخصیت های فیلم که غالبا جوان وکم سن وسال بودند دارای ماشین های خیلی لوکس و مالک زندگی مرفحی نشان داده می شدند که این در دل هر بیننده ای غوغایی به پا می کرد .

هر روز قسمت هایی از این دست فیلم ها و برنامه ها در تلویزیون پخش می شد و مکمل آن هم بدون هیچ گونه نظارتی کالاهایی تبلیغ می شد و تجمل گرایی نوظهور را رواج می داد که حسابی زندگی در شهر را گل و بلبل نشان می داد که گویی مردم شهرغرق در این نعمات هستند و انگار روستاها زیر پونز هستند

همین روال پیشرفت و هیچ فیلتری برای این نبود که تهیه کنندگان بیایند با دوربین های خود به آنسوی کشور هم سفر کنند این شد که کم کم در روستاهای ما جنب و جوشی ایجاد شد ،حالا دیگر جوانی که تا دیروز افتخارش این بود که در کنار پدر کشاورزی و دامپروری می کند تا بتواند در چرخه ی خودکفایی کشور سهیم باشد کم کم حال وهوایش عوض شده و ارزش هایش تبدیل به ضد ارزش می شوند کم کم از زندگی  ای که پدرش با زحمات و دست های خشک و زبرش درست کرده متنفر می شود و نگاهی به خودش می کند وقتی حال وهوای شهرنشینی و هجرت به پایتخت ولو به هر قیمتی بر سر جوان روستایی افتاد نتیجه اش می شود این که الان در بسیاری از مسائل کشاورزی مجبور به وارد کردن غلات شده ایم . شهرها شلوغ شده اند و روستا نشینی تبدیل به بی کلاسی شده است و شغل هایی مثل دامداری و کشاورزی و چوپانی مورد استهزا قرار می گیرند.شغل هایی که بسیاری از پیامبران و اولیا از طریق آنها به مقامات معنوی رسیدند و نون حلال آن خیلی از علمای سلف رابه حوزه های علمیه کشاند که اکثر علمای  ما پدرانشان کشاورز بوده است، اما حالا دیگر جوان روستایی به فکر شهرنشینی افتاده و به بهانه های مختلف نمی تواند در زمین ابا واجدادیشان به کشاورزی مشغول شود این می شود که الان در همه ی روستاهای ما با آسیب فروش زمین های کشاورزی به پایتخت نشینان و تبدیل این اراضی به ویلاهای تابستانی توسط آنها هستیم که این آفتی است صدمرتبه از آفت موریانه و ملخ وموش بدتر است زیرا وقتی اراضی کشاورزی ما تبدیل به ویلا شد و کشاورز و دامپرور هم به فکر شهر رفتن افتادند نه سمی دارد و نه پادزهری...به طوری که الان فرد روستایی برای تهیه مایحتاج اولیه زندگی خود باید کیلومترهایی را برود تا از شهر نان و سبزی و میوه خریداری کند .که به نظر حقیر شاید یکی از دلایل مخالفت حضرت امام روح الله خمینی رحمت الله علیه با تقسیمات اصلاحات ارضی شاه به این دلیل بود که کشاورز حق فروش یا تغییر کاربری زمین را نداشت و مجبور بود در آن کشت کند و در فصول دیگر سال در آن دام به چرا می رفت و در کنار زمین هم درختان میوه هم کشت می شد.

اما وقتی این درد بزرگتر می شود که نه تنها از تخریب و تغییرکاربری زمین های کشاورزی روستاها جلوگیری نشد و هیچ رسانه ای برای ترویج روستا نشینی کار نکرد وبرای نشان دادن عزت روستا نشینان حتی یک تله فیلم هم ساخته نشد، بلکه این آفت به منطقه شمال کشور رسیده است به طوری که طبق آمار ها هرساله چندین هکتار از اراضی شالیکاری شمال کشور مخصوصا شهرهای چالوس و محمود آباد تبدیل به ویلاهای آخر هفته ی مفرحین تهرانی شده است که طبق آمار هر متر مکعب از این زمین ها میتوان غذای ده نفر را از آن برداشت کردو اینجای داستان جالب می شود که برنج کاران زحمت کش به هوای شهر نشینی زمین های خود را به مبلغ ناچیزی به تهرانی ها می فروشند و بعد از مدتی که می بینند نمی توانند به جای سبزه های با طراوت شمال در آلودگی تهران زندگی کنند به زمین های خود در شمال بر می گردند اما با این فرق که اینبار بجای صاحب مِلک بودن ،سرایدار ویلاهایی می شوند که روزی از زمین های آنجا ارتزاق می کردند.

و اما اگر مسئولین ما به فکر این آفت تغییر کاربری روستاها نباشند در آینده باید شاهد این باشیم که در کنار کامیون های وارد کننده گندم به کشور کامیون های برنج وچای و پرتقال و زیتون ...هم وارد کنیم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۴ ، ۱۴:۵۶
مسعود مختاری