یادداشت های شخصی یک طلبه ی دانشجو

حجت الاسلام مسعود مختاری خمینی

یادداشت های شخصی یک طلبه ی دانشجو

حجت الاسلام مسعود مختاری خمینی

جمعه, ۲۷ آذر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۱ ب.ظ

وحدت بین حوزه و دانشگاه

 

مقدمه

داستان وحدت حوزه و دانشگاه یکی از پروندهای بسته نشده انقلاب اسلامی هست که هنوز بعد از گذشت 37 سال این آرزوی قدیمی امام و رهبری محقق نشده است .


انواع نگاه به وحدت حوزه و دانشگاه
د ر رابطه با وحدت حوزه و دانشگاه دو نگاه میتوان به این اتفاق داشت یک نگاه سطحی ویک نگاه عمیق و با تامل.

نگاه سطحی -  که بدترین نگاهی است که میتوان به این اتفاق داشت که حقیقتا ظلم و جفایی در حق این دو نهاد علمی جامعه است همین نگاهیست که متاسفانه هنوز در جلسات متحد کردن حوزه و دانشگاه جاریست یعنی وقتی اسم وحدت حوزه و دانشگاه میاید عده ای شروع به گرفتن همایش ها و نشست هایی می کنند که به جز سالگرد شهید دکتر مفتح بودن و قرائت حمد فاتحه ای برای ایشان هیچ خروجی و دستاوردی حاصل نمی شود. واینکه گاهی وضع بدتر از این هم می شود که سخنران همایش با نگاه حق به جانب و با تعصب از نهادی که خودش درآنجا درس خوانده شروع به تخریب نهاد مقابل می کند که این باعث کینه توزی و لجاجت بیشتر بین محصلین این دو نهاد علمی کشور می شود. از کار های اشتباه دیگر در راستای متحد کردن این دو بازوی کارامد جامعه این بود که فکر کردند اگر در دانشگاه مسجد بزنند و دعای کمیل شبهای جمعه را برقرار کنند دانشگاه با حوزه ارتباط برقرار می کند یا اینکه از روحانیون برای تدریس دروس معارف و اندیشه اسلامی دعوت کردند که دلیل بر این مدعا همینست که الان می بینیم بعد از گذشت این همه سال هنوز دانشجو و طلبه از هم تصوری را دارند که دشمنان وصف کرده اند و هنوز چهره واقعی همدیگر و برادریشان را به هم نشان نداده اند .

نگاه دوم – وحدت بین حوزه و دانشگاه را باید عمیق نگریست که اگر قرار باشد حق مطلب ادا شود و حوزه و دانشگاه متحد شوند و در کنار هم به قله های رفیع علمی برسند ، از این نگاه عمیق به وحدت حوزه و دانشگاه ست.
اهمیت متحد شدن حوزه و دانشگاه از دیدگاه رهبر کبیر انقلاب
اگر قدری تامل کنیم به سخنان حضرت امام خمینی در 22 بهمن 57 در مدرسه رفاه یعنی دقیقا ده روز پس از ورود ایشان به کشور، حضرت امام پیروزی بزرگترین پیروزی را وحدت بین دو نهاد و بازوی کشور یعنی حوزه و دانشگاه می داند و یکی از برکات انقلاب اسلامی را این میدانند که در آن زمان به واسطه انقلاب طلبه و دانشجو باهم متحد شدند و چهره های واقعی و اصیل برادری را به هم نشان دادند. و باید دقت داشت که قبل از این انقلاب و همین صحبت امام راحل به واسطه موش دوانی های حکومت شاه باعث شده بود حوزه و دانشگاه از هم تصویری داشته باشند که انگار طرف مقابلشان را بی ارزش و بیکاره میدیدند
اینکه دانشجو و طلبه نسبت به هم  بی اعتماد باشند و همدیگر را متهم به تنبلی، بیکاری و بی خاصیتی کنند نه تنها مشکل جامعه حل می شود بلکه درست همان چیزی است که استکبار و دشمنان دنبال آن بوده و هستند که این دو قشری که ازشون کار میاید را نسبت به هم بدبین کنند . و حتی در مورد ریشه های علمی و محتوایی هم نباید یکدیگر را زیر سوال ببرند حضرت امام خمینی رحمت الله یکی از گلایه  های شان نبودن وحدت بین حوزه و دانشگاه بود و دائم این را متذکر می شدند که این تفرقه و باهم نبودن خاستگاه کسانیست که از استقلال همه جانبه این کشور هراس دارند. امروز بحمد الله در دانشگاه ما تخصص است و در حوزه ی علمیه تعهد که اگر این دو عنصر تعهد و تخصص باهم آمیخته شوند می توان به دستیابی به یک نظام اسلامی مستقل و نزدیک شدن به تمدن نوین  اسلامی امیدوار بود.

راه کارهای وحدت بین حوزه و دانشگاه

متحد شدن حوزه و دانشگاه نیاز به تعامل و وحدت در دو سطح مدیران عالی این دو نهاد و مدیران عملیاتی دو نهاد دارد. یعنی ابتدا باید بزرگان و صاحبنظران حوزه و دانشگاه در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و همچنین مراجع عظام تقلید با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت علوم و همچنین هیات علمی دانشگاه ها در کنار هم بنشینند و مسائل را بررسی کنند تا در بدنه ی این دو نهاد هم شاهد چنین اتفاقی باشیم.
به عنوان مثال در موضوع پیش پا افتاده مبتلا به موسیقی، هنوز کسی به طور دقیق نمی داند باید موسیقی استماع کرد یا نه ؟ چون  ما به یک چارچوب دقیق و مشخص نرسیدیم باید اساتید و بزرگان رشته های موسیقی، روانشناسی، مغزواعصاب، جامعه شناسی بیایند و با مراجع و علمای صاحبنظر در موسیقی بشینند. وقتی دو طرف چارچوب ها و خط قرمز ها شون را مشخص کنند به یک اشتراکاتی خواهند رسید و با جکش کاری و تطبیق اشتراکات با شرع و موسیقی اصیل میتوان در یک چارچوب خاصی به یک موسیقی رسید که نه از لحاظ شرعی مشکل داشته باشد و نه از لحاظ ساز های آوازی خارج و فالش باشد و اینکه حداقل مشخص شود تا چه مقدار اسلام اجازه داده است وارد حوزه ی موسیقی شد و فعالیت کرد.
و حتی در حوزه های دیگر مثل اقتصاد و معماری، رسانه باید چنین اتفاقاتی در وحدت بین حوزه و دانشگاه بیافتد که مرز ورود به این حوزه ها چقدر است تا چه اندازه اسلامی هست. در معماری اسلامی خطوط قرمزی برای ما مشخص شده است اینکه اهل منزل باید طلوع و غروب خورشید را ببینند با طراحی دو پنجره به سمت شرق و غرب محقق می شود و اینکه فلسفه سفارش ساخت سرویس های بهداشتی حمام وتوالت در بیرون از ساختمان نشیمن در چیست اینها باید در رشته های معماری و نقشه کشی  وعمران دانشگاه ما حل شود و مهندسی که خروجی این رشته ها است بداند برای کسی که دینش اسلام هست قراراست ساختمان بسازد نه اینکه الان در تهران بعضی آپارتمان ها حتی توالت شان هم روبه قبله ساخته شده.

در بحث اقتصاد متاسفانه الان ادعای ما که اسلام دین کاملی است در حال زیر سوال رفتن است چراکه در بین مردم به خوبی دیده می شود که می گویند اگر اقتصاد اسلامی داریم پس چرا در حکومت اسلامی جاری نمی شود و بدتر از این در کتب درسی دانشگاهی ما الان محتوایی تدریس می شود که خلاصه شده اقتصاد غرب است که همین اقتصاد غرب در کشورهای اروپایی به بحران رسیده و آنها را به چالش برده است.
راه کار دیگر در راستای متحد شدن حوزه و دانشگاه اینست که حوزه از تخصص دانشگاه و همچنین دانشجو از تعهد حوزه مقدمه ای داشته باشد وقتی منابع علمی دانشگاه ما ریشه اش به فقه و اصول حوزه برگشت آنوقت با یک دانشگاه پویا و کارامدی مواجه خواهیم شد که فارغ التحصیل آن قبول نمی کند که در جایی مشغول به کار شود که غیر از رشته تحصیلی اش است . و طرف دوم جریان یعنی حوزه ما وقتی تخصص دانشگاه را بلد باشد و بتواند مقتضیات زمان هم در بیاورد وقتی طلبه حوزه به درجه اجتهاد رسید مجتهدی می شود که بخوبی و با شجاعت تمام در رابطه ی با مسائل روز حکم شرعی صادر می کند و فتوا می دهد مسئله ای که الان در حوزه ی ما و متاسفانه در علمای ما به ندرت دیده می شود که در خصوص فقه مضاف فتوا و حکمی داده باشند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۴ ، ۱۲:۵۱
مسعود مختاری
شنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۴، ۰۴:۰۹ ب.ظ

تحلیل نامه دوم امام به جوانان اروپا


                                                                           

                                                   



نامه دوم امام خامنه ای به جوانان کشورهای غربی

بار دیگر آقاجانمان دست به قلم زد و برای جوانان اروپا نوشت، نوشتنی که اینبار دقیق تر به بیان مسائل و علت اسلام هراسی را بیان میکنند.
دقیقا موقعی که تکفیری های به ظاهر مسلمان برای ایجاد موج گسترده اسلام هراسی به پاریس حمله کردند و رعب و وحشتی در دل مردم انداختند حضرت آقا دست به قلم شدند و برایشان نوشتند که فکر نکنید این اسلام است و اما اگر به خاطر این حملات شما روزهاست که از خانه هایتان بیرون نمی آیید ..............
ذهن هوشیار رهبر انقلاب اینجا مخاطب خودرا به سمت مظلومین این سال ها و مستضعفین عالم می برد که حالا جوان مرفحی که چند روزیست زندگانی اش به خطر افتاده خوب می تواند کودک و نوجوانی را درک کند که خانوادش جلو چشمش کشته می شوند یا اینکه به خانه انها ریخته و همه را مورد ضرب و شتم قرار می دهند شاید جوان اروپایی که الان استرس و دلهره ترس از داعش تمام برنامه اش را به هم ریخته و زندگی اش را مختل کرده حس انسانی اش برانگیخته شود و نسبت به دولتمردان غربی تامل و تعمق کند.

در ادامه مقام رهبری ناقضین حقوق بشر در طول تاریخ را رسوا می کند و با دادن کدهایی منطق بی منطق انها را زیر سوال می برد.
اما پدر دلسوز جوامع بشری چقدر صمیمانه سخن می کند که من امید دارم شما با بررسی ریشه های خشونت در این وقایع آینده را تغییر دهید و در پی حقیقت باشید مخصوصا حقیقت اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه.

رهبرجهان تشییع در این خطابه دوم به جوانان اروپا به سراغ یکی از اصلی ترین اختلافات تمدن نوین اسلامی و تمدن غربی می رود و دم ازسبک زندگی که از اصلی ترین دغدغه های ایشان هم هست میزند به صورت پنهان تمام وحشی گری ها و حق دیگران را پایمال کردن را ناشی از سبک زندگی غلطی میداند که در اروپا حاکم است و این را امری طبیعی می داند که هر کسی در این سیستم تربیت شد اینطور مثل داعش می شود.
و اما درباره فرهنگ و ارتباط بین جوامع این را انکار نمی کنند و اتفاقا ارتباطات فرهنگی را با شرط رعایت احترام  به جامعه پذیرا را نوعی پیشرفت و غنا میدانند. و مانع شدن هر تبادل فرهنگی را غیر از این را حق حکومت ایران و هر حکومت دیگری را می دانند.
و در آخر جوانان بیدار را به آغوش اسلام می خوانند و از آنها میخواهد که با مطالعه و بنای اولیه خوب و بیدار و چشمانی باز از حقایق به سمت اسلام بیایید و در نتیجه خواهید دید که چه تحولی در جوامع رو به سقوط بشری پیش خواهد آمد و اسلام همیشه برای شما اغوشی مهربان باز کرده  و خواهد کرد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۴ ، ۱۶:۰۹
مسعود مختاری
دوشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۴، ۰۲:۳۳ ب.ظ

شبکه های اجتماعی تهاجم اجتماعی

تلگرام
جواب سوال کسانی است که این روزها نگاه های تعجب برانگیز و همراه با حسرت به افراد دور و برشون دارند و از خود میپرسند چی داخل گوشی این مردم است که تماما سرشون پایین و انگشتانشون در حال فشردن دکمه هاست .
آری !!!
پیرمردی که در وسط محیطی مثل متروی تهران ایستاده و به جوونایی که روی صندلی نشستند بدون اینکه متوجه شوند بزرگتری ایستاده و آنها نشسته اند نگاه میکند و آه حسرت داری می کشد و اگر فرد بغل دستی اش کمی همدردی کند پیرمرد زبان گشوده و شروع به درد دل می کند که کی زمان قدیم جوونا اینقد بی هنر بودن!؟ کی زمان قدیم اینقد بی احترامی زیاد بود!؟ اصلا همه چی عوض شده !؟
فراگیری این قصه ی پر غصه وقتی مشخص می شود که از طرف مراکز رسمی اعلام میشود استفاده مردم ایران از شبکه های اجتماعی 75 درصد است!!!!

تا کی قرار است دستگاه های مربوط به این جریان ها در خواب بمانند تا موج خراب کننده ی فضای مجازی اخرین خاکریز های ما را خراب کند.
ما کم اسیب ندیدیم از فضای مجازی آمار طلاق، ازدواج سفید، فرار از منزل،
چرا الان مسولین ما باید به فکر فیلترینگ تلگرام بیافتند؟
یکی از نحوه برخوردهای با تهاجم فرهنگی اینست که قبلا از اینکه ابزار تهاجم بیاید و رواج یابد باید مسئول و دستگاهای مرتبط آنرا شناسایی کند و نحوه برخورد با آن کارشناسی شود یه وقت نیاز است با هجمه فرهنگی تعامل شود ولی یک وقت نیاز است ویرایش شود اما یک وقت باید مانع ایجاد کرد تا این هجمه به کشور نرسد متاسفانه بعد از این همه استقبال از تلگرام الان به فکر فیلترینگ آن افتادند.
خب تلگرام فیلتر شود تکلیف بقیه شبکه ها چی ؟ مگر کم هستند که بخواهیم اقبال مردم را با فیلترینگ کم کنیم.شورای عالی فضای مجازی همینقدر توان تفکر و حل مسائل را دارد؟


محرم و نامحرم!!!

الان در هر مجموعه ای و اداره یا شرکتی گروهی تشکیل شده و تمام اعضا بدون در نظر گرفتن رابطه های شرعی هر حرفی یامطلبی را برای هم می فرستند و می خندند وگعده مجازی میگیرند

بعد آنوقت خانم وقت مشاوره می گیرد که همسرش با خانمی دیگر دوست شده ومعاشقه دارد و اقایان به دادسراها مراجعه می کنند که خانم هایشان را که با مردانی دوست شدند را طلاق دهند !
مگر شیطان با ما مردم عقد اخوت خوانده که در این گروهای مجازی و شبکه های مجازی اینقدر راحت باهم به بگو بخند می پردازیم.چقدراز خانم های تلگرام دار و عضو شبکه های اجتماعی دیگه عکس های بی حجابی و تحریک کننده شان برای پروفایلشون انتخاب کردند؟
خانمی که نماز میخواند خانمی که روضه می رود خانمی که کربلا و مشهد میرود عکس بی حجابش در صفحه پروفایلش چه میخواهد پس حد ومرزها چه می شود؟
یکی از ویژگی های که اهل کوفه داشتند همان هایی که در کربلا مقابل سیدالشهدا ایستاده بودند و موقع صحبت امام که خودش را معرفی میکرد و آنها کف می زدند و هلهله می کردند این بود که اهل ظلم و حق الناس بودند.
از مصادیق حق الناس فقط این نیست که مال یتیم بخوریم از مصادیق ظلم فقط این نیست که به کسی بزنیم و فرار کنیم. خانمی که یک مطلبش، عکس پروفایلش باعث تحریک و اذیت شدن جوانی بشود این ظلمه این حق الناسه و همین ظلم و حق الناس باعث می شود امام زمان در گودال قتلگاه پرپر بزند و این حماقت کوفی است که می شود گفت حماقت امام زمان کش.

نابودی صله رحم!!!
تو گروه خانوادگی جدای از اینکه اسیب های ذکر شده در بالا را دارد ما به فامیل پیام می فرستیم و احوال پرسی می کنیم پس صله رحم چه می شود ؟ مثلا وقتی عموی من می گوید چرا سری به ما نمیزنی همه ی ما بدون استثنا می گوییم سرمان شلوغ است نمیرسیم !!!
اره سرمان شلوغ است شلوغ به چی ؟ به تلگرام به تلویزیون به ماهواره به گعده به چرت و پرت گویی در مجازی یا حقیقی . اگر غیر اینهاست و واقعا سرمان شلوغ است پس کو مقالات علمی دانشجویان ؟ پس کو تخصص حرفه ای مهندسان ؟ رتبه علمی کشور چرا رکود کرد ؟ ساعات مفید کار در شرکت ها و دستگاهای دولتی چقدر است ؟ چقدر تفکر و اتاق فکر برای کارافرینی و پیشرفت و تبیین اقتصاد مقاومتی تشکیل شده ؟ همه ما درگیر این نامه بازی های اداری بوده ایم اگر سرمان شلوغ است و درگیر فعالیت علمی واقتصادی هستیم پس کو بازخورد اینها.
مشکل اینجاست که تلگرام مارا به احوال پرسی مجازی قانع کرده و میگوید همین بسه دیگه مزاحمشان نشویم اما ما در اسلام این را نداریم دین مبین به ما اجازه می دهد برای تفقد و دلجویی باید صله رحم کرد حتی فامیلی که با تو قهر هست را اسلام می گوید ما برویم.

بی احترامی با بزرگترها!!!
این سر فصل که دیگر جای خود دارد در این روزهای شبکه های مجازی تا توانستند ادب را از ما گرفتند بدون دقت در سوالات جواب می گوییم و اینکه ساعت ها در شبکه بودن خسته مان نمی کند ولی یک دستور مادر یا نصیحت پدر فورا مارا پرخاشگر می کند. یا همین مترو که اول عرائض گفتم انقدر سرمان در گوشیست که نمی فهمیم فرد ناتوانی جلوی ما ایستاده و ما نشسته ایم و یا اینکه مثل اون بنده خدایی که می خواست ادرس بپرسد ولی به هرکه نگاه کرد سرش در گوشی بود تا اخرش هم بدون اطلاع در فلان ایستگاه پیدا شد.
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۴ ، ۱۴:۳۳
مسعود مختاری
پنجشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۴، ۰۴:۱۸ ب.ظ

مسافر جامانده از حرم - شعر از نویسنده

اتل متل یه قصه

یه قصه پر غصه

ی هیئت و سه مداح

همشهریه روح الله

همیشه گرمه بساطشون

روضه و چای و نباتشون

جمع میشن  همه به دور هم

گرم میشن بازم به ذکر ودم
حسین ز تهران میومد
حمید از اراک میومد
یکی ساوه یکی هم قم
هیچ وقت نشد کسی گم
مهردادو؛ علیرضا وسعید
محمدم نبودنش بود بعید

داداش ابولفضل شکری
همون که چای میذاشت فوری
با علی نور محمد
رزقشون بود با احمد
خلاصه
پنجشنبه میشد و پیامک
شب یادت نره پاتک
پاتک به قلبا میزدیم
با روضه ضجه میزدیم
تا که دلا خدایی شه
یکمی کربلایی شه

یکمی رنگ و بو گیریم
تابا شهادت بمیریم
شهادت تو راهش
همه میشیم فدایش
محرما هم؛ که اصلن
کاره بچه ها بود احسن
تزیین و بیرق و علم
نوحه و سینه و دو دم
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است

اما
محرمی که گذشت
شب اکبرش برنگشت
یه دمه اولی بود
میخوندیمش عالی بود
زائر کوی حسین گشته دلو جان ما
بسته به موی حسین حال پریشان ما
یه شب تو این ذکر و دم
تو ی شب محرم
اشک رو چشا جاری شد
مجلس ما حالی شد
****

*****

سرها که به هوا شد
حاجات ما روا شد
کاروانی راه افتاد
با همهه و فریاد
داریم میریم کربلا
اربعین و پیش اقا
هرکی که میخواد بیا
ما جاداریم چهل تا
همه باهم نوشتند
که راهی بهشت شند
رفتن همه ی کفترا
موندش کلاغ روسیاه
دلش شکسته و حزین
کارش فقط گریه همین
رفتن و اربعین و اونجا بودن
رفتن و دلاشونو جلا دادن
راستی یادم رفت که بگم
این هیئته مخلص و گرم
بهش میگن محبان
آنها مطیع اقان
توخمین ، شهر افتاب
اینان بچه های انقلاب
حاج اقامسعود منبریشون
هی داد میزد به سرشون
مواظب باشید بدون رو دربایسی
وگرنه میشیم شییعه انگلیسی
البته اسم اصلیش
محبان الزهراست
یه دستشون به بی بی
یه دستشون به مولاست
شاعر مسعود مختاری






 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۴ ، ۱۶:۱۸
مسعود مختاری

فرمایشات علامه جوادی در مورد اسلامی کردن سینما 


آیت‌الله جوادی آملی در فرمایشات خود با تقسیم هنر به هنر نازل و متنزل می گویند: هنر نازل بیش از محدوده خیال را تعریف نمی‌کند، لذت زودگذری دارد یا تأثیر زودگذری دارد اما هنر متنزّل از جای بلند آمده، دست آدم را می‌گیرد بلند می‌کند و به بالا می‌برد. فرق هنر نازل و هنر متنزّل همان فرقی است که برای مثال بین اشعار منوچهری دامغانی و اشعار مرحوم حافظ است.ما یک شعر نازل داریم یعنی از همین‌جا برخاسته و یک شعر متنزّل داریم که از جای بلند آمده پایین, این هنر یک معنای عقلی را خوب فهمیده بعد این را پایین آورده در محدوده متخیّله از متخیّله داده به خیال از آ‌نجا داده به حس شده یک غزل چون از بالا آمده واین مثل یک طناب آویخته است به انسان می‌گوید این طناب را بگیر و برو بالا این انسان و جامعه را عاقل می‌کند.

وی با توصیه به هنرمندان در تولید هنر متنزل گفت: هنر آن است که متنزّل باشد از جای دیگر بیاید نه از حس به خیال و از خیال به حس نظیر بعضی از این فیلم ها که پیامی ندارد.

راهکار اسلامی شدن سینماو دیگر هنرها:
برای اینکه سینماهای ما, هنرهای ما، اسلامی بشود یک باسواد درس‌خوانده کامل می‌خواهد یا آدم خودش داشته باشد یا از یک دانشمند یاد بگیرد بعد ازاینکه این را یاد گرفت در عاقله خودش بپروراند بعد بدهد به متخیّله بعد خروجی‌اش می‌شود هنر دینی.

یادداشت نویسنده:
هنر و کارهای هنری خروجی اش همان تفکری است که هنرمندش دارد پس اگر هنرمند تفکر ارزشی داشت هنرش ارزشی می شود اما اگر هنرمند تفکری مادی، جنسی، وغیر ارزشی داشت هنرش میشود محصولی که الان به وفور در جامعه اسلامی ایران وجود دارد که ملموس تر آن در حوزه ی سینما بیشتر دیده می شود وقتی در یک فیلم به حتی یکی از فضائل اخلاقی پرداخته شود آنوقت میشود فیلم ارزشی و آن سینما میشود سینمای اسلامی هرچند گاهی اوقات برای نشان دادن یک فضیله اخلاقی جایی دیگر را خراب میکنند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۴ ، ۱۳:۴۸
مسعود مختاری
سه شنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۴، ۰۴:۲۸ ب.ظ

قبح شکنی از طریق پیامک عمومی

دوست داری رنگ موهای همسرت چه رنگی باشه ؟

دوست داری در مقابل همسرت چه اندامی داشته باشی ؟

حوصلت سر رفته ؟ میای باهم بازی کنیم ؟
ماشین تو می خوای بفروشی ؟
راه های جلب توجه را بلدی ؟

قبح شکنی در اطلاعیه های اماکن عمومی و کوچه و خیابون های شهر کم بود حالا دیگر باید شاهد قبح شکنی های شرکت ارتباطات سیار باشیم .
این روزها اگر نگاهی به حجم پیامک های شرکت مخابرات که برای هر شهروندی اعم از کوچک و بزرگ و دختر و پسر می آید بیاندازیم بعد از خواندن چند پیامک به طور طبیعی شرمنده می شویم که همچنین پیامکی در سیستم مخابرات و شرکت ارتباطات سیار برای شهروندان ارسال می شود.
در این روزها که تمدن غربی حسابی در میان خانواده ها و افراد جای خودش را باز کرده است و دیگر از هیچ چیزی کم نذاشته ، به نظر می اید وسایل تبیغاتی به طور متنوع و فراگیر و به اندازه یی که هرکسی متوجه بشود در جامعه ما وجود دارد حال آنکه چه ضرورتی دارد که شرکت ارتباطات سیار و مخصوصا همراه اول اینقدر وقیحانه اقدام به ارسال پیامک هایی می کنند که بدون در نظر گرفتن نوع و جنس افراد و هیچ نظارتی برای عموم جامعه فرستاده می شود سوال بی پاسخی است.

رنگ موی افراد ،اندام انسان، جز مسائل خصوصی هر شخصی هست و حال انکه همچین پیامک هایی برای شهروندان بدون هیچ فیلتری ارسال می شود به جز قبح شکنی دستاوردی ندارد.


واریز حقوق ماه قبل 000/000/70....!!!!!
شغل پر درامد می خواهید !!!!!

وام مسکن 70 میلیونی !!!!!
همه به خوبی واقف بر این موضوع هستند که امار بیکاری اعم از تحصیلکرده و کم سواد در این روزهای جامعه ما در حال افزایش و معمولا از میان هر سه خانواده یک خانواده با فرد بیکاری دست و پنجه نرم می کند که خود این موضوع محتمل فشار های روحی روانی است که گاهی موجب ناهنجاری هایی می شود  حالا در این گیروداد پیامکی با یک شماره عمومی بروی گوشی ظاهر می شود که واریز مبلغ 000/000/70 بابت حقوق ماه قبل یااینکه وام مسکن 70 میلیونی چقدر می تواند افسردگی ناشی از بیکاری را در دل جوان بیکاری که این پیامک در صفحه نمایش تلفن همراهش ظاهر شده را تشدید کند. بهتر است پیش از به فکر درامد و سود جویی کمی تفکر در طرح ها و عملیات ها  شود تا اینگونه براحتی با احساسات یک جوان بازی نشود، حتی زمانیکه پیامکی ارسال می شد که شما توانستید فعلا یه چرخ ماشین 206 را ببرید این میتوانست تمسخر یک جوانی باشدکه بلاخره خرید ماشین لوکس از ارزوهایش هست که متاسفانه بدون هیچ نظارتی روز به روز شاهد ارسال از این دست پیامک ها در بین عموم جامعه هستیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۴ ، ۱۶:۲۸
مسعود مختاری
سه شنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۴، ۰۲:۵۶ ب.ظ

آفت بدون سم

تغییر کاربری اراضی کشاورزی


در دوران سازندگی بود که تمام مسئولین ما افتخارشان این بود که توانستن فرهنگ ما را رو به مدرنیته شدن عوض کنند آن زمان گوشی تلفن همراه خریدن کلاس داشت همچنین مبل و ماشین مدل بالا و خلاصه لوکس شدن خیلی رو به پیشرفت بود این جریان لوکس پوشی و لوکس زندگی کردن تا آنجا پیشرفت که در تمام تلویزیون و سینما ذکر وخیرش بود یعنی به هر برنامه تلویزیونی پخش صداو سیما نگاه میکردیم مسائل مدرنیته شدن تبلیغ می شد و فیلم های سینمایی هم همینطور، دوربین فیلمبرداری کارگردانان از میدان ولیعصر پایین تر نیامد گویا تمام کشور را در شهر تهران و تمام  شهر تهران را از میدان ولیعصر تا میدان تجریش می دانستند.سکانس هایی که فیلم برداری می شد در خانه های ویلایی بالاشهر بود در خانه هایی چندصد متری که خیلی ها هنوز از نزدیک آنها را ندیده بودند و معمولا شخصیت های فیلم که غالبا جوان وکم سن وسال بودند دارای ماشین های خیلی لوکس و مالک زندگی مرفحی نشان داده می شدند که این در دل هر بیننده ای غوغایی به پا می کرد .

هر روز قسمت هایی از این دست فیلم ها و برنامه ها در تلویزیون پخش می شد و مکمل آن هم بدون هیچ گونه نظارتی کالاهایی تبلیغ می شد و تجمل گرایی نوظهور را رواج می داد که حسابی زندگی در شهر را گل و بلبل نشان می داد که گویی مردم شهرغرق در این نعمات هستند و انگار روستاها زیر پونز هستند

همین روال پیشرفت و هیچ فیلتری برای این نبود که تهیه کنندگان بیایند با دوربین های خود به آنسوی کشور هم سفر کنند این شد که کم کم در روستاهای ما جنب و جوشی ایجاد شد ،حالا دیگر جوانی که تا دیروز افتخارش این بود که در کنار پدر کشاورزی و دامپروری می کند تا بتواند در چرخه ی خودکفایی کشور سهیم باشد کم کم حال وهوایش عوض شده و ارزش هایش تبدیل به ضد ارزش می شوند کم کم از زندگی  ای که پدرش با زحمات و دست های خشک و زبرش درست کرده متنفر می شود و نگاهی به خودش می کند وقتی حال وهوای شهرنشینی و هجرت به پایتخت ولو به هر قیمتی بر سر جوان روستایی افتاد نتیجه اش می شود این که الان در بسیاری از مسائل کشاورزی مجبور به وارد کردن غلات شده ایم . شهرها شلوغ شده اند و روستا نشینی تبدیل به بی کلاسی شده است و شغل هایی مثل دامداری و کشاورزی و چوپانی مورد استهزا قرار می گیرند.شغل هایی که بسیاری از پیامبران و اولیا از طریق آنها به مقامات معنوی رسیدند و نون حلال آن خیلی از علمای سلف رابه حوزه های علمیه کشاند که اکثر علمای  ما پدرانشان کشاورز بوده است، اما حالا دیگر جوان روستایی به فکر شهرنشینی افتاده و به بهانه های مختلف نمی تواند در زمین ابا واجدادیشان به کشاورزی مشغول شود این می شود که الان در همه ی روستاهای ما با آسیب فروش زمین های کشاورزی به پایتخت نشینان و تبدیل این اراضی به ویلاهای تابستانی توسط آنها هستیم که این آفتی است صدمرتبه از آفت موریانه و ملخ وموش بدتر است زیرا وقتی اراضی کشاورزی ما تبدیل به ویلا شد و کشاورز و دامپرور هم به فکر شهر رفتن افتادند نه سمی دارد و نه پادزهری...به طوری که الان فرد روستایی برای تهیه مایحتاج اولیه زندگی خود باید کیلومترهایی را برود تا از شهر نان و سبزی و میوه خریداری کند .که به نظر حقیر شاید یکی از دلایل مخالفت حضرت امام روح الله خمینی رحمت الله علیه با تقسیمات اصلاحات ارضی شاه به این دلیل بود که کشاورز حق فروش یا تغییر کاربری زمین را نداشت و مجبور بود در آن کشت کند و در فصول دیگر سال در آن دام به چرا می رفت و در کنار زمین هم درختان میوه هم کشت می شد.

اما وقتی این درد بزرگتر می شود که نه تنها از تخریب و تغییرکاربری زمین های کشاورزی روستاها جلوگیری نشد و هیچ رسانه ای برای ترویج روستا نشینی کار نکرد وبرای نشان دادن عزت روستا نشینان حتی یک تله فیلم هم ساخته نشد، بلکه این آفت به منطقه شمال کشور رسیده است به طوری که طبق آمار ها هرساله چندین هکتار از اراضی شالیکاری شمال کشور مخصوصا شهرهای چالوس و محمود آباد تبدیل به ویلاهای آخر هفته ی مفرحین تهرانی شده است که طبق آمار هر متر مکعب از این زمین ها میتوان غذای ده نفر را از آن برداشت کردو اینجای داستان جالب می شود که برنج کاران زحمت کش به هوای شهر نشینی زمین های خود را به مبلغ ناچیزی به تهرانی ها می فروشند و بعد از مدتی که می بینند نمی توانند به جای سبزه های با طراوت شمال در آلودگی تهران زندگی کنند به زمین های خود در شمال بر می گردند اما با این فرق که اینبار بجای صاحب مِلک بودن ،سرایدار ویلاهایی می شوند که روزی از زمین های آنجا ارتزاق می کردند.

و اما اگر مسئولین ما به فکر این آفت تغییر کاربری روستاها نباشند در آینده باید شاهد این باشیم که در کنار کامیون های وارد کننده گندم به کشور کامیون های برنج وچای و پرتقال و زیتون ...هم وارد کنیم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۴ ، ۱۴:۵۶
مسعود مختاری